پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟
از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
اجرای پارتیشن اداری شیشه ای | 0 | 11 | seogoodgirllll |
خرید سرویس چوب | 2 | 98 | mohsenporali |
چهارچوب فلزی درب ضد سرقت | 1 | 138 | mohsenporali |
اجزاء تشکیل دهنده اسکلت فلزی | 1 | 78 | mohsenporali |
کشتی کج(آشنایی با کشتی کج) | 1 | 580 | mohsenporali |
درب ضد سرقت بهتر است یا انواع حفاظ های خانگی؟ | 1 | 265 | elhamrezaii1369 |
نمایندگی بوتان منطقه 4 | 0 | 29 | amir14364 |
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم میزد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند. نزدیک تر می شود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد.
- صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد ….. زِ ‘ ثروت ‘ دلِ پیر , بُرنا بُوَد
به ثروت هر آن ابله بی سواد …… به نزد کسان ، به به ! چه آقا بود
شمارتو دادم به خواهر یکی از دوستام میخواد بهت زنگ بزنه ، طلاق گرفته
احتیاج به هم صحبت داره ، لطف کن باهاش حرف بزن بذار باهات درد و دل کنه
من حسابی ازت تعریف کردم منو ضایع نکنی !!!
(ستاد ایجاد ذوق و روحیه کاذب در مردان !)
دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن:
از یه جائی به بعد بحث کردن دیگه فایده ایی نداره،باید فحش بدی !
پسری پرماجرا که تقریبا من از همه چیزش باخبرم پسری بانمک و دوست داشتنییه از زمان بچگی دوستم بوده خوش تیپ و باهیکله و البته رفیق باز تمام عمرشو با رفیقاش بوده منم از باحالیش و جالبیش استفاده میکنم و روزهایی که ناراحت و بی حوصله باشم میرم پیشش و بهم انرژی مثبت میده بالاخره هرچی از معرفت و صفای عقیل بگم کم گفتم چون واقعا بچه ی خوبیه شیطون و باهوش و کلا تمام خصوصیات یک پسر جذاب رو داره گیتار زن خوبی هم هست اینو هم بگم خوش گذرونیشهاش اصلا منفی نبوده و هیچ وقت دنبال خلاف نبوده مثلا بره دنبال نعشه جاتها از قبیل قرص و ... هیچی استفاده نمیکرد تا اینکه به دام عشق دختری افتاد که تمام زندگیشو تغییر داد عشقی که ایکاش هیچ وقت به سراغش نمی یومد چون واقعا عقیل سرحال و باطراوت رو به انسانی تبدیل کرد که هیچ کس باور نمیکرد که این عقیل همونیه که عصرها تو پارک محلشون گیتار میزد چون به جای گیتار سیگار تو دستش دیده می شد!
برای خواندن داستان به ادامه مطلب بروید
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن
ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر
می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می
انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با
موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به
دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه
برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر
در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب
برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت.
به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده
بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که
پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را
کوتاه نکرد.
مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت
و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد
ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد
از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد.
دست و پایش لیز می خورد و می افتاد…
احتیاط کنید
...
خاکی بودن آسفالت شدن را در پی دارد !!
مرد قبول نكرد
راهزن چوب دستی شو در آورد ، به جون
مرد افتاد هرچی اون بی چاره فریاد میزد حلال كردم دست بردار نبود.
راهزن دستار رو پیش مادرش برد.
و وقتی مادرش از حلال بودن اون پرسید
پسرش گفت كه اون قدر زدمش تا حلال حلالش رفت به آسمون ...
آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر
چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!!
خلاصه بعد از
کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری
خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…!
بعد از دو سه
ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید!
این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم
محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه!
تو این فکر
بوده که انتگرال بگیره یا نه … که می بینه همه دارن داد می زنن:
این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری می رود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور می شود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …
جولیای عزیزم سلام …
بهترین آرزوها را برایت دارم همسر مهربانم.همان طور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو …
تعداد صفحات : 91