عشق بازی کار فرهاد است و بس / دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست / مانده ام حیران که اصل عشق چیست ؟
از آزمایشگاه عشق میآیم
گروه خونی ام “تو” ی مثبت است !
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم
تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد !
این تخت خواب “آغوش” کم دارد . . .
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید…
روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز . . .
کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند ، وای به حال دل من از دوری تو . . .
بیشتر مواقع پشت جمله
“عیب نداره، مهم نیست “
یه دل شکسته خوابیده . . .
رنج دوری ، یاد یاران کار ماست / یک پیامک حکم یک دیدار ماست . . .
خوش به حال فرهاد
که تلخ ترین خاطره زندگی اش هم شیرین بود . . .
شاید دیگران در نبودنت “سرم” را گرم کنند ، ولی “دلم” را هرگز . . .
چه زیبا حرف میزنی ؟ تو می گویی از زاویه ی من به مسئله نگاه کن
از زاویه تو … آها دیدم
از زاویه ی تو چه تنگ است کنار هم نشستن دو ضلع ! من و تو !
اینجا جاییست که پشت هر دوستت دارم هم نوشته است ساخت چین !
کوچ پرنده به من آموخت وقتی هوای رابطه سرد است ، باید رفت . . .
کف بینی نکن ! دستی که به
نازنین تر ز تو کَس نیست که یادش بکنم
سر و دل عاشق یک ناز نگاهش بکنم
تا زمین هست و زمان هست بگویم ای دوست
تو عزیزی و عزیزان به فدایش بکنم . . .
مهربانی ات را مرزی نیست
یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده . . .
خیلی که دلتنگ میشوم به آسمان نگاه میکنم
دام قرص میشود که تو هم زیر همین سقفی . . .
هی بی وفا شانه هاین مثل بالش مسافر خانه ای است
که سر های زیادی را تکیه گاه بوده است . . .
کم کم یاد خواهم گرفت با آدمها همانگونه باشم که هستند
همانقدر
خوب ، گرم ، مهربان
و همانقدر
بد ، سرد ، تلخ
منابع:funiweb.ir
cloobfun.ir