تورا به جان حسن دیدگان خود واکن
کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن
بود مرا به جگر زخمی و تو ای مادر
کنون به گوشه چشمی بیا مداوا کن
ببین که زانوی غم در بغل گرفته علی
زهوش مرو نگهی هم به سوی بابا کن
دگر مکن زخدا مرگ خود طلب مادر
فقط برای شفا دست خویش بالا کن
زسینه آه مکش خون تازه می آید
کمی به سینه مجروح خود مدارا کن