loading...

سایت تفریحی وسرگرمی آسیافان

داستان,داستانک,داستان زیبای عاشقانه,داستان بسیارجالب آموزنده,داستان عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان عشقولانه,داستان پندآموز,داستان عبرت آموز,داستان های عبرت آموز

آخرین ارسال های انجمن

داستان آموزنده

naser بازدید : 1240 یکشنبه 14 خرداد 1391 : 18:50 ب.ظ نظرات (1)

چند روزی به آمدن عید مانده بود.تصاویر بسیارزیبای عاشقانه

بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت

 

 

 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات

  • سرگرمی
  • آرایش وزیبایی
  • فرهنگ وهنر
  • آشپزی وتغذیه
  • روانشناسی
  • زندگی زناشویی
  • بازار
  • سلامت
  • کامپیوتر واینترنت
  • تصاویر
  • دنیای مد
  • آهنگ
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1600
  • کل نظرات : 504
  • افراد آنلاین : 129
  • تعداد اعضا : 2118
  • آی پی امروز : 417
  • آی پی دیروز : 240
  • بازدید امروز : 6,027
  • باردید دیروز : 343
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6,027
  • بازدید ماه : 11,983
  • بازدید سال : 310,540
  • بازدید کلی : 7,390,233